چن پارتی درخواستی
#پارت_دوم
#درخواستی
#هان
ویو اعضا:
بلخره روز کنسرت کنسرت فرا رسید هممون خیلی خوشحال بودیم که قرار بعد از مدت ها استی هارو ببینیم منتظر بودیم تا میکاپ تموم بشه(میکاپ تموم شد )استیا یکی یکی یه باهم حمله میکردن و وارد سالن میشدن و بعد از چند دقیقه سالن پر شد جوری که به زور وایساده بودن رفتیم واسه اجرا دنس وسط دنس بودیم که هان یهو افتاد رو زمین حتما بخاطر تمرین هایی هس که کرده خیلی به خودش سخت میگرفت
چان:هان هان حالت خوبه
جونگین:هیونگگگ چت شد
(ات اومد و دید و حالش رو چک کرد سر هان روی پای ات بود)
هان:ا..ت..ات
ات:بله
(ات رو محکم بغل کرد)
ات:😳
هان:ات...م..ن....دو..ست ..دارم
استیا:اووووو🥹
ات:واقعا😃
هان:اوهوم
ات:منم دوست..دارم🙂
(ات رو محکم تو بغل کرد)
استیا:ات خیلی خوش شانسی
استیا:شانس اگه آدم بود😆
استیا:از هان خوب مراقبت کن
چند وقت بعد شایعه قرارتون پخش شد و درست بود و تو یه مصاحبه از هان پرسیدن و اونم گفت باهام قرار میزارین و چند وقت بعد ازدواج کردین و بچه دار شدین
*پایان*
[ببخشید اگه بعد شد🫀]
#درخواستی
#هان
ویو اعضا:
بلخره روز کنسرت کنسرت فرا رسید هممون خیلی خوشحال بودیم که قرار بعد از مدت ها استی هارو ببینیم منتظر بودیم تا میکاپ تموم بشه(میکاپ تموم شد )استیا یکی یکی یه باهم حمله میکردن و وارد سالن میشدن و بعد از چند دقیقه سالن پر شد جوری که به زور وایساده بودن رفتیم واسه اجرا دنس وسط دنس بودیم که هان یهو افتاد رو زمین حتما بخاطر تمرین هایی هس که کرده خیلی به خودش سخت میگرفت
چان:هان هان حالت خوبه
جونگین:هیونگگگ چت شد
(ات اومد و دید و حالش رو چک کرد سر هان روی پای ات بود)
هان:ا..ت..ات
ات:بله
(ات رو محکم بغل کرد)
ات:😳
هان:ات...م..ن....دو..ست ..دارم
استیا:اووووو🥹
ات:واقعا😃
هان:اوهوم
ات:منم دوست..دارم🙂
(ات رو محکم تو بغل کرد)
استیا:ات خیلی خوش شانسی
استیا:شانس اگه آدم بود😆
استیا:از هان خوب مراقبت کن
چند وقت بعد شایعه قرارتون پخش شد و درست بود و تو یه مصاحبه از هان پرسیدن و اونم گفت باهام قرار میزارین و چند وقت بعد ازدواج کردین و بچه دار شدین
*پایان*
[ببخشید اگه بعد شد🫀]
- ۸.۶k
- ۲۷ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط